دروغ‌های سیاسی که ماندگار شد/ چطور شد باور کردیم؟!

رسانه‌های مدرن با وجود اینکه ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای انتقال واقعیات و حقایق دارند؛ اما گاه چنان واقعیات را وارونه می‌کنند که مخاطب حتی احتمال نمی‌دهد که با یک خبر جعلی و فیک مواجه است. از طرفی در عصر رسانه‌های اجتماعی اساسا تکذیب و توضیح یک خبر هیچ وقت نمی‌تواند به اندازه خود خبر دیده شود.

ادامه نوشته

رسید طلا ها را نمی گیری؟

 

مادر شهدا شهید شهادت عزیز ایران  ابی

 

به مردان مؤمن بگو : چشمان خود را از حرام فرو بندند







بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ﴿۳۰﴾

به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را [از آنچه حرام است مانند دیدن زنان نامحرم و عورت دیگران] فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه تر است، قطعاً خدا به کارهایی که انجام می دهند، آگاه است.

سوره نور آیه۳۰

«زندگی» با روزی 1500 تومان!

 


 

بشاگرد منطقه‌ای است دورافتاده در شرق استان هرمزگان. تعداد زیادی از مردم روستاهای بشاگرد به دلیل خشکسالی‌ شدید، فقر و نبود جاده ارتباطی مناسب در کپر زندگی می‌کنند. رنج فقر، دورافتادگی و خشکسالی زندگی را بر ساکنان این منطقه سخت کرده است.

در این میان زنان و دختران دو چندان گرفتار رنج‌اند. آنها مجبورند متحمل سایه سیاه اعتیاد، زور و تعصبات کورکورانه مردان نیز باشند. همچنین زنانی که به دلایل مختلف شوهران خود را از دست داده‌اند و با دست خالی بار سرپرستی فرزندانشان را به دوش می‌کشند و نیز دخترانی که مجبور می‌شوند در سن کم تن به ازدواج دهند، ازدواج‌هایی که بیشتر ناخواسته و ناآگاهانه‌اند.

ادامه نوشته

در حلال دنيا  حساب است و در حرام آن عقاب

علي (ع) درغذا خوردن هم بر هوس خود صبور بود و هميشه هم به غذايي ساده و حداقل بسنده مي كرد. روزي از جلوي قصابي مي گذشت. قصاب به ايشان پيشنهاد كرد از اين گوشت بخريد.

امام فرمود: پول همراه ندارم. قصاب گفت: نسيه مي دهم.

امام فرمودند:برخوردن گوشت صبر مي كنم و نسيه نمي خرم.

امام بر غذا صابر بود و هرگز در يك وعده دو خورشت مصرف نكرده و از بين دو خورشت ساده ترين را بر مي گزيد و مي فرمود :

هيچ كس نيست كه خوراك و نوشيدني و پوشاك او نيكو ولذت بخش باشد مگر اينكه در فرداي قيامت ايستادن او در برابر خداي عزوجل طولاني شود. در حلال دنيا  حساب است و در حرام آن عقاب.

عبارت «حیدر کرار» از کجا آمده است؟

نقل‌ها این است که " مرحب " ( پهلوان قدرتمند یهودی ) یک سنگ آسیا را به عنوان محافظت از سرش علاوه بر کلاهخود روی سرش گذاشته بود!

حالا این آدم چقدر گردن کلفت بود و چه قد و قامتی داشت را نگفته‌اند اما این را گفته‌اند!

اصلاً این را می‌دیدند می‌ترسیدند، وقتی که لشکر مسلمان‌ها برگشتند ؛ فرمانده می‌گفت سربازان من ترسیدند، سربازان هم می‌گفتند فرمانده ترسیده.

 

ادامه نوشته

حکم امام علی (ع) در قبال دختر بی گناه!

 

 دختری بی گناه را به نزد عمر آوردند و به زنای او گواهی دادند  و اینک سرگذشت دختر بی گناه :  در کودکی پدر و مادر را از دست داده بود ، مردی از او سرپرستی می کرد، آن مرد مکرر به سفر می رفت، دخترک بزرگ شده و به مرتبه زناشوئی رسید. همسر آن مرد می ترسید شوهرش دختر را به عقد خود درآورد؛ از این جهت حیله ای کرد و عده ای از زنان همسایه را به منزل خود فراخواند تا دست و پای دختر را بگیرند و زن با انگشت، بکارت دختر را برداشت.  شوهرش از سفر بازگشت .  زن به او گفت: دخترک مرتکب فحشاء شده، و زنان همسایه را که در ماجرایش شرکت داشتند جهت گواهی حاضر ساخت.  مرد قصه را نزد عمر برد و مطرح نمود ، عمر حکم نکرد و گفت:  برخیزید نزد علی بن ابیطالب برویم. آنان برخاسته و همه با هم به محضر امیرالمومنین علیه السلام شرفیاب شدند و داستان را برای آن حضرت بیان داشتند.  امیرالمومنین علیه السلام به آن زن رو کرد و فرمود:  آیا بر ادعایت گواه داری؟ گفت: آری، بعضی از زنان همسایه شاهد من هستند، و آنان را حاضر ساخت.    آنگاه حضرت شمشیر را از غلاف بیرون کشید و در جلو خود قرار داد و فرمود:

دختری بی گناه را به نزد عمر آوردند و به زنای او گواهی دادند

و اینک سرگذشت دختر بی گناه :

در کودکی پدر و مادر را از دست داده بود ، مردی از او سرپرستی می کرد، آن مرد مکرر به سفر می رفت، دخترک بزرگ شده و به مرتبه زناشوئی رسید.
همسر آن مرد می ترسید شوهرش دختر را به عقد خود درآورد؛ از این جهت حیله ای کرد و عده ای از زنان همسایه را به منزل خود فراخواند تا دست و پای دختر را بگیرند و زن با انگشت، بکارت دختر را برداشت.

شوهرش از سفر بازگشت .

زن به او گفت: دخترک مرتکب فحشاء شده، و زنان همسایه را که در ماجرایش شرکت داشتند جهت گواهی حاضر ساخت.

مرد قصه را نزد عمر برد و مطرح نمود ، عمر حکم نکرد و گفت:

برخیزید نزد علی بن ابیطالب برویم. آنان برخاسته و همه با هم به محضر امیرالمومنین علیه السلام شرفیاب شدند و داستان را برای آن حضرت بیان داشتند.

امیرالمومنین علیه السلام به آن زن رو کرد و فرمود:

آیا بر ادعایت گواه داری؟ گفت: آری، بعضی از زنان همسایه شاهد من هستند، و آنان را حاضر ساخت.

 
آنگاه حضرت شمشیر را از غلاف بیرون کشید و در جلو خود قرار داد و فرمود: "تمام زنها را در حجره هایی جداگانه داخل کنند ، و آنگاه زن آن مرد را فراخوانده و بازجوئی کاملی از او به عمل آورد ولی او همچنان بر ادعای خود ثابت بود

پس او را به اتاق سابقش برگرداند و یکی از گواهان را احضار کرد و خود، روی دو زانو نشست و به زن شهادت دهنده فرمود:

مرا می شناسی؟

من علی بن ابیطالب هستم و این شمشیر را می بینی شمشیر من است و زن آن مرد، بازگشت به حق نمود

و او را امان دادم، اکنون اگر راستش را نگویی تو را خواهم کشت!

[[  از این جمله بر مى آید که مستکشف حق مانند مصلح، دروغگو محسوب نمى شود و شاید هم منظور از بازگشت به حق این است که آن زن به جاى اولش که توقفش در آنجا حق بوده بازگشته و مقصود از امان ، امان از ستم بر او است که به نحو توریه فرموده است.]]

زن بر خود لرزید و به عمر گفت: ای خلیفه! مرا امان ده، الان حقیقت حال را می گویم.


امیرالمومنین علیه السلام به زن فرمود: پس بگو.

زن گفت: به خدا سوگند حقیقت ماجرا از این قرار است: { چون زن آن مرد، زیبایی و جمالِ دختر را دید، ترسید شوهرش با او ازدواج نماید ، از این جهت ما را به منزل خود فراخواند و مقداری شراب به دختر خورانید و ما او را گرفتیم و خود با انگشت بکارت دختر بی گناه را برداشت. }

در این موقع امیرالمومنین علیه السلام فرمود:

الله اکبر! من اولین کسی بودم پس از حضرت دانیال که بین شهود تفرقه انداخته از این راه حقیقت را کشف کردم.

و سپس بر تمام زنانی که تهمت به ناحق زده بودند حد افتراء جاری کرد، و زن را وادار نمود تا دیه بکارت دختر { چهارصد درهم } را به او بپردازد و دستور داد آن مرد، زن جنایتکار خود را طلاق داده و همان دختر را به همسری بگیرد

و آن حضرت علیه السلام مهرش را از مال خود مرحمت فرمود.

پس از اتمام و فیصله قضیه، عمر گفت: یا اباالحسن! قصه حضرت دانیال را برای ما بیان فرمایید.

.

.

.

برای ادامه ی مطلب کلیک کنید

 

ادامه نوشته

چون نگریم من که یک دریا گُهر ، گم کرده ام

 


گریه طولانى امام سجاد(ع) بر امام حسین(ع)


ابن عساکر به سندش از امام جعفر بن محمّد(علیه السلام) نقل کرده که از على بن الحسین (علیه السلام ) درباره کثرت گریه اش سؤال شد؟

حضرت فرمود: «لا تلومونى، فانّ یعقوب (علیه السلام) فَقَد سبطاً من ولده فبکى حتى ابیضت عیناه من الحزن ولم یعلم انّه مات. وقد نظرت إلى اربعة عشر رجلا من اهل بیتى یذبحون فی غداة واحدة، فترون حزنهم یذهب من قلبى ابداً؟» (1)

{ مرا ملامت نکنید؛ زیرا یعقوب (علیه السلام) یکى از اولاد خود را گم کرد، و آن قدر گریست تا دو چشمانش از حزن سفید شد در حالى که نمى دانست که از دنیا رفته است. این در حالى است که من مشاهده نمودم چهارده نفر از اهل بیتم را که در صبح یک روز سر بریدند. حال شما گمان کرده اید که هرگز این حزن از قلبم بیرون مى رود؟ } (2)

یک پسر گم کرد یعقوب، از فراقش گریه کرد / چون نگریم من که یک دریا گُهر ، گم کرده ام


پی نوشت:
1 - ترجمه امام سجاد(علیه السلام) ازتاریخ دمشق، ص 49و50

2 - گردآوري از کتاب: اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم ، 1385 ه.ش، ص 53


قنبر ، غلام علی(ع) نزد من عزیزتر و گرامیتر از هر کسی هست


ابن سکین یکی از دانشمندان و ادیبان عصر متوکل عباسی به شمار می آید. او ارباب لغت و در علوم مختلف صاحب نظر بود،علاقه و محبت فراوانی به اهل بیت علیم السلام داشت ، وی مسئول تدریس(معلم) فرزندان متوکل عباسی بود، روزی متوکل او را به حضور خود فراخواند و از او سوال نمود :

آیا این دو فرزند من ( معتز و معید ) نزد تو عزیزترند یا دو فرزند علی ابن ابیطالب ( حسن وحسین ) ؟

ابن سکین با آنکه صد در صد یقین داشت اگر راست بگوید بخاطر این راستگویی و حقیقت جویی از دست معتز در امان نخواهد بود و جانش به خطر می افتد ، اما از روی ارادت و ایمانی که به اهل بیت علیم السلام داشت با صراحت تمام و بدون تاملی گفت :

ای متوکل حسنین که شاءنشان اعلاءتر از آن است که با فرزندان شما مقایسه شوند ، ای متوکل اینگونه سوال کن که فرزندان تو نزد من گرامی ترند یا قنبر ، غلام علی که خادم حسنین است؟
می گویم به خدا که قنبر نزد من عزیزتر و گرامیتر از هر کسی هست ؛ حتی فرزندان تو.

عاقبت گرگ زاده ، گرگ شود
گر چه با آدمی بزرگ شود

متوکل ملعون بسیار برآشفت و به جلاد دستور داد دست و پای ابن سکین را ببندد و  از پشت گردن ، سوراخی به دهان وی باز کند و زبانِ حق گوی وی را از قفا بیرون بکشد.

سرچه باشد که نثار قدم دوست کنم؟
این متاعی است که هر بی سر و پایی دارد

چهارم رجب 244 هجری قمری


*********

 ابن سکین از بزرگان عرب
بود معلم صاحب علم و ادب

ابن سکین مرد هشتاد ودو سال
کز برای مردمان  بودی  وصال


روزی زان پرسید به قصد،عبدالملک
یا دو صد نیرنگ و صد دوز وکلک

کین دو فرزندان من اولاترند
یا حسن یا حسین بالاترند؟

ابن سکین ماند اندر این جواب
که چه گوید با طرف در اضطراب

گفت پیمبر گفت دو اولاد علی
سیدند و ریشه دارند از نبی

این سخن اندر دهانش بود درون
کز قفا کردند  زبانش را برون

اینچنین بودند عهرون ، حکام قدیم
حکم می کردند غلط بی ترس وبیم

 

سرآینده شعر : کریم فرزادفر ، متخلص به عهرون

 

شیخ زکزاکی در اجلاس بین‌المللی زنان و بیداری اسلامی - 1391

خبرگزاری فارس:

اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی با حضور بیش از 1300 زن فعال در عرصه بیداری اسلامی از 85 کشور جهان در تاریی 1391/4/20 در سالن همایش های برج میلاد برگزار شد.

 

 

این عکس را از آرشیو خبرگزاری فارس در سال 1391 پیدا کردم که در آن شیخ زکزاکی در کنار آیت الله جنتی در اجلاسیه ای با موضوع " زنان و بیداری اسلامی " نشسته اند

 





 

 

 

منبع : فارس

 

مناظره امام رضا (ع) با عالمان بزرگ مسیحی ، یهودی ، زردشتی و نصرانی

 
هنگامی که علی بن موسی الرضا (ع) وارد بر مأمون شد . مأمون به فضل بن سهل ، وزیر مخصوصش دستور داد که پیروان مکاتب مختلف را مانند جاثلیق {عالم بزرگ مسیحی} و رأس الجالوت {پیشوای بزرگ یهودیان} و رؤسای صائبین و هربز اکبر {پیشوای بزرگ زردشتیان} و نسطاس رومی {عالم بزرگ نصرانی} و همچنین علمای دیگر علم کلام را دعوت کند تا سخنان آن حضرت را بشنوند و هم آن حضرت سخنان آنها را .


هدف مأمون از این کار این بود که به پندار خویش مقام امام رضا رضا (ع) را در انظار مردم پایین بیاورد ، به گمان اینکه امام رضا (ع) تنها به مسائل ساده ای از قرآن و حدیث آشناست و از فنون علم و استدلال بی بهره است .


این مجلس تشکیل شد و مأمون رو به جاثلیق کرد و گفت : ای جاثلیق ! این پسر عموی من ، موسی بن جعفر (ع) است . او از فرزندان فاطمه (س) دختر پیامبر ما ، و فرزند علی بن ابیطالب (ع) است . من دوست دارم با او سخن بگویی و مناظره کنی ، اما طریق عدالت را در بحث رها مکن .

 

ادامه نوشته

پری غفاری کیست؟؟؟  ... زیر پوست دربار

پری غفاری کیست... زیر پوست درباربه گزارش خبرنگار  حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛روزهای جدایی محمدرضا از همسر نخستین‌اش، «فوزیه» روزهایی بود که عرصه را برای حضور «پری غفاری» (پروین غفاری) فراهم آورد. داستان دخترکی جوان که البته سودای ملکه‌شدن در ذهن داشت و با وساطت مادر و البته دوست و یار غار محمدرضا شاه حسین فردوست، پا به دربار گذاشت و مدتی شاه جوان را سرگرم کرد و بعد اما با ورود ثریا اسفندیاری به زندگی شاه، رانده شد. و این طور کاخ آرزوهای دخترک جوان فرو ریخت.
 
 
ادامه نوشته

برخورد پسر بچه واکسی با پرویز پرستویی + عکس

پرویز پرستویی در صفحه اینستاگرامش خاطره ای جالب از برخورد یک پسربچه واکسی با خودش را نقل کرد که خواندنش در ادامه مطلب خالی از لطف نیست

ادامه مطلب 

ادامه نوشته

باید بعضی کاباره‌ ها و سینماها را تعطیل می‌کردم

 

 

یکی از روزهای آخر عمر شاه در قاهره بود . خبرنگار بی‌بی‌سی از او  پرسید :


« آیا احساس پشیمانی دارید ؟ »

شاه جواب داد :

« شاید در تقسیم املاک بین محرومان تعلل کردم . شاید نباید این طور با روحانیت در می ‌افتادم و شاید نمی‌بایست مسیر غربی ترقی را چنین می ‌پیمودم . باید تجارت مشروبات الکلی را قدغن می‌کردم .

بعضی کاباره‌ ها و سینماها را تعطیل می‌کردم و با مواد مخدر مبارزه می‌کردم . حالا بعد از مرگم ، تنها سگ خانوادگی‌مان برایم خواهد گریست و دیگر هیچ ! »

کتاب « حاشیه‌های مهم‌تر از متن »  ، ص 249  به نقل از «ده دوران»، خاطرات میرازخانی، ص436

 

ادامه نوشته

خاک بر سر من؛که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفاده ‏اش را ببرم !

 

 هاشمی رفسنجانی: همه به بیت امام بدهکارند/ امام خمینی(ره): من هیچ حقی ندارم

 

به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، هاشمی رفسنجانی گفت: «همه باید به امام(ره) و بیت ایشان خود را بدهکار حساب کنیم». این بخش کوچکی از صحبت های چند روز پیش هاشمی رفسنجانی درباره شورای نگهبان و بدهکار دانستن مردم به بیت امام(ره) است. این اظهارات هاشمی گرچه با محکومیت شدید شخصیت ها و گروه های مختلف سیاسی مواجه شد اما شاید بهترین پاسخ از زبان حضرت امام خمینی (ره) باشد.

بنیانگذار انقلاب اسلامی می فرمایند: « از ۱۵ خرداد تا حالا که آمدیم، خون دادیم، یعنی شما خون دادید، من که نشسته‏ ام اینجا. من هم هیچ حقی ندارم. شما خون دادید. شماها به میدان رفتید؛ شماها مبارزه کردید؛ ماها هیچ حقی نداریم.

ما باید برای شما خدمت کنیم. خودمان نباید استفاده کنیم. نه استفادۀ عنوانی. خاک بر سر من! که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم! خاک بر سر من! که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفاده ‏اش را ببرم ! »

محال است پایم را روی فرش قرمز بگذارم

ستویی که با فیلم «بادیگارد» در جشنواره سی و چهارم حضور دارد، در آستانه برپایی سی‌ و چهارمین جشنواره فیلم فجر در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) به مرور خاطراتش از اولین جایزه‌اش در این جشنواره و وضعیت امروز آن پرداخت.

 

محال است پایم را روی آن فرش بگذارم, سحاب 

پرستویی با بیان اینکه دیگر مانند گذشته هیجانی برای حضور در جشنواره ندارد ، گفت: الان موسم جشنواره که می‌شود، برخلاف قبل، دیگر تنم نمی‌لرزد واصلا برایم اهمیتی ندارد. در حالی که سال‌ها عشقم این بود چگونه کارت افتتاحیه و اختتامیه تهیه کنم و دچار استرس می‌شدم که دست به دامن که شوم. یا چگونه می‌توانم فیلم‌ها را کامل ببینم و این چیزها برایم مهم بود. الان خیلی راحت به هم تهمت و افترا می‌زنیم و زندگی هم را به هم گره می‌زنیم و از هم می‌پاشانیم و مشکلات شخصی‌مان را در قضاوت دخیل می‌کنیم.

 

وی افزود: این‌ها را که می‌بینم، اصلا جشنواره برایم اهمیتی ندارد. سال گذشته هم دو فیلم داشتم و اگر رفتم، به احترام کارگردان‌های آن‌ها بود و بعد از آن دیگر کسی من را ندید. فقط با دیدن وضعیت به‌ اصطلاح کاخ جشنواره متحیر شدم و آرزو کردم نیروی انتظامی آنجا نریزد که متاسفانه ریخت.

من آدم دگمی نیستم اما چرا باید مرعوب فضای آن طرف شویم. این‌ را به‌عنوان عضو کوچکی از خانواده هنری می‌گویم که کمی خودمان باشیم و این ماسک را از روی صورتمان برداریم. متأسفانه خودمان نیستیم.

 

ادامه نوشته

کار خدا بود

 

کار خدا بود

عید ایران را عزا کردند / ای سران اسلام ، به داد اسلام برسید

 

ای سران اسلام، به داد اسلام برسید[گریۀ حضار]. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید[گریۀ حضار]. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام[گریۀ شدید حضار]. ای ملل اسلام، ای سران ملل اسلام، ای رؤسای جمهور ملل اسلامی، ای سلاطین ملل اسلامی، ای شاه ایران، به داد خودت برس. به داد همۀ ما برسید. ما زیر چکمۀ امریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم؟! چون دلار نداریم؟! امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با امریکاست. رئیس جمهور امریکا بداند ـ بداند این معنا را ـ که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما. یک همچو ظلمی به دولت اسلامی کرده است، امروز قرآن با او خصم است؛ ملت ایران با او خصم است. دولت امریکا بداند این مطلب را. ضایعش کردند در ایران؛ خراب کردند او را در ایران.

 

 

 

ادامه نوشته

عمار یاسر کیست؟

 عمار یاسر کیست؟

عمار, معیار حق بود . رسول خدا(ص) فرموده بود : عمار با حق است و از آن جدا نمى شود. از این رو در بروز فتنه ها وقتى کار بر مردم مشتبه مى شد, نگاه مى کردند عمار در کدام طرف است , همان جبهه را جبهه حق مى دانستند. در نبرد صفّین نیز, وجود عمار در میان لشکریان امیرالمؤمنین(علیه السلام) دلیلى بود بر اینکه این سو حق, و جبهه مقابل, باطل و ستمگر است.

ادامه نوشته

ای عاشقان ای عاشقان ، آن کس که بیند روی او

 

 

ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او

شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او

 

معشوق را جویان شود دکان او ویران شود

بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او

ادامه نوشته

شوق زنده ماندن من به شادی تو خورده پیوند

 

 

ایران

فدای اشک و خنده ی تو

دل پر و تپنده ی تو

فدای حسرت و امیدت

رهایی رمنده تو

 

ایران

اگر دل تو رو شکستن

تو را به بند کینه بستن

چه عاشقانه بی نشانی

که پای درد تو نشستن

 

کلام شد گلوله باران

به خون کشیده شد خیابان

ولی کلام آخر این شد

که جان من فدای ایران

 

تو ماندی و زمانه نو شد

خیال عاشقانه نو شد

هزار دل شکست و آخر

هزار و یک بهانه نو شد

 

ایران

به خاک خسته ی تو سوگند

به بغض خفته ی دماوند

که شوق زنده ماندن من

به شادی تو خورده پیوند

 

ایران

اگر دل تو را شکستند

تو را به بند کینه بستند

چه عاشقانه بی نشانی

که پای درد تو نشستند

 

حداقل حقوق در سال1395 ، ۵۳۴ هزار تومان می‌شود؟

با اینکه حداقل مزد ۷۱۲ هزار تومانی فعلی حتی توان تامین هزینه‌های ۱۰ روز اول ماه خانوار را هم ندارد، سازمان مدیریت در پیشنهادی غافلگیرکننده برای کاهش حداقل مزد زیر ۲۹ ساله‌ها چراغ سبز نشان داده است.

ادامه نوشته

شهید عزیز امیری : بترس از این که مرگ تو را دریابد و در حال گناه باشی

 

 

وصیت نامه شهید عزیز امیری

دعا و قرآن را زیاد بخوانید که دعا سدی است محکم بین انسان و شیاطین برادرم،خواهرم!بدان که تو برای آخرت آفریده شده ای نه برای دنیا.

برای زندگی ابدی نه برای زندگی موقت.باید هرانسانی هجرت کند از این دنیای فانی، پس بترس از این که مرگ تو را دریابد و در حال گناه باشی.

 

 

ادامه نوشته

شاهزاده روم

 

 

 

این روزها انیمیشن‌سازهای ایرانی دارند وارد یک فضای جدی و کاملا متفاوت با گذشته می‌شوند. تا چند سال پیش آنقدر اوضاع انیمیشن و تکنولوژِ انیمیشن سازی در کشور بد بود که حتی نمی‌توانست تصورش را کرد که یک انیمیشن حرفه‌ای ایرانی ساخته شود. چند سال پیش با ساخته شدن "تهران 1500" که خروجی سازنده مجموعه انیمیشن‌های راهنمایی و رانندگی (داداش سیا) بود و همچنین رستم و سهراب ،انیمیشن سازی وارد فاز جدی‌تری شد. مسیری که امسال با "شاهزاده روم" تکمیل شد و انیمیشنی روی پرده سینماها نشست که آرزوی چندین ساله اساتید انیمیشن سازی بود.

 

شاهزاده روم یک سرو گردن از رستم و سهراب و ... هم بالاتر است. داستانی مناسب و جذاب دارد که درباره مادر بزرگوار حضرت ولی‌عصر( عج) است و آنقدر لطیف ساخته شده‌است که می‌تواند بچه ها را تا پایان فیلم روی صندلی سینما بنشاند.
اما با وجود این خیز بلند گروهی از جوانان مومن و انقلابی در مسیر انیمیشن سازی که کف خواسته‌ها از انیمیشن سازی را بالا برد،   متاسفانه درد دل‌های سازندگان آن حکایت از بی اهمیتی مسولان نسبت به این هنر مهم دارد.

 

جعفری تهیه کننده انیمیشن که این اثر را با سرمایه بخش خصوصی ساخته‌است مدعی شد: در «شاهزاده روم» به این نتیجه رسیدیم که ما باید هزینه ساخت پروژه را به طور کامل از جانب خودمان تامین کنیم وقتی این اتفاق افتاد سعی کردیم به سراغ نهاد های دولتی و غیر دولتی  که می توانستند حامی این حوزه شوند برویم تقریبا می توانم بگویم هیچ نهاد مرتبط با این موضوع نیست که ما به سراغش نرفته باشیم اما هیچ کدام از آنها را موفق نشدیم که قانع کنیم «شاهزاده روم» هم تمام ویژگی هایی که باید یک کار داشته باشد و نهادهای فرهنگی کشور آن را کمک کنند داشت اما هیچ کدام از نهادها حاضر نشدند که از آن حمایت کنند.

 

 

چهارچیز از چهارچیز سیر نشوند + پوستر

 

 امام صادق (ع) : چهارچیز از چهارچیز سیر نشوند : زمین از باران . چشم از نگاه.زن از مرد.و عالم از علم. نصایح صفحه 191

 

امام صادق (ع) :

چهارچیز از چهارچیز سیر نشوند :

زمین از باران . چشم از نگاه.زن از مرد.و عالم از علم.

نصایح صفحه 191

 

 

 

برای دیدن روایات بیشتری از امام صادق (ع) اینجا را کلیک کنید

 

تمام جنایت‌های آمریکا را در این عکس ببینید / خانه طراحان انقلاب اسلامی

 

از ابتدا با جنایت آغاز کردند؛ از کشتار و برده داری بومیان منطقه گرفته تا سرکوب کارگران شیکاگو، بمباران هیروشیما و گرفتن جان 220هزار انسان، قتل عام ویتنام و بیش از 1،5 میلیون کشته، حمایت از اسرائیل و بزرگترین نسل کشی تاریخ در فلسطین، طراحی کودتای 28 مرداد و حمایت از کودتای نوژه، حمایت از صدام، حمله مستقیم به هواپیمای مسافربری با 290 مسافر ، ترور دانشمندان هسته ای، اعمال تحریم های ظالمانه، کشته شدن 40 هزار غیر نظامی در جنگ افغانستان و بیش از یک و نیم میلیون کشته در عراق. جنایت پشت جنایت... هیچ کس از شر آمریکا در امان نیست.

 

داستان پرچم از این قرار است، پرچمی افراشته برخون، ظلم، جنایت و تحقیر مظلومان، این تصویر روایتگر بخشی از جنایات آمریکاست؛ تلنگری است به همه، نباید اجازه دهیم تصویر ظلم و جنایت عادی شود، نباید از خون مظلومان گذشت.

 

 

 

«برافراشتن پرچم در ایوو جیما» نام یک عکس تاریخی است که در 23 فوریه 1945 توسط جو روزنتال گرفته شده است. عکس پنج سرباز و یک پزشک جنگی شاغل در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا را بر فراز تپه سوریباچی در نبرد ایوو جیما طی جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد. نمایندگانی از نظامیان آمریکایی که این جزیره ژاپنی را اشغال کرده و پرچم آمریکا را در آن برافراشته اند!

در 19 فوریه 1945 قایقی جو روزنتال، عکاس آسوشیوتدپرس و شماری از تفنگداران آمریکا را به سمت ایووجیما می برد. روزنتال پیش بینی می کرد که نبرد سختی در خواهد گرفت، زیرا نبردهای جزیره اقیانوس آرام جملگی خشونت بار بودند.

 

در حدود هفتاد هزار سرباز (پنجاه هزار آمریکایی و بیست و دو هزار ژاپنی) در ایووجیما با هم به جنگ تن به تن پرداختند. روزنتال از این جنگ عکس هایی گرفت که در روزنامه ها و مجلات چاپ شد.

 

 

 

عکس اصلی را از اینجا دریافت کنید

 

 

منبع : جشنواره جهانی هنر مقاومت

 

 

ادامه نوشته

درود به غيرتت قهرمان وطنم ، عمو غيرت

 

پست زیبا و جالب رضا صادقی در صفحه ی اینستاگرام شخصی اش

 

 

سلام عمو غيرت ....

دارم چاى ميخورم روى مبل نرم

دخترم تو بغلمه دارم باهاش بازى ميكنم

لباسم تميزه عمو ، خاكى نيست... عمو غيرت

يه باغچه دارم توش درخت كاشتم عمو سبز سبز ...

عمو سخت ميگذره بعضى وقتا اما اجنبى باتفنگش بالا سرم نيست ...

عمو غيرت ، خليجم هنوز فارسه از صدقه سرى تو ...

عمو دروغ چرا يه عده هنوز گرسنه ان اما اواره اين شهر و اون شهر نيستن از ترس اجنبى

عمو دل خون هـم هنوز هست...

سرت و درد نيارم ... عمو غيرت ممنون ...

به وجودت سربلندم ، از بركت غيرتت با عزت


درود به غيرتت قهرمان وطنم ، عمو غيرت

 

 

گر تو آن پیر خرابات باشی

امام محمد باقر علیه السلام / خروج 

 

پیرى در روستایى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مى رفت دریک روز بارانى پیر ،صبح براى نماز از خانه بیرون امد چند قدمى که رفت در چاله ای افتاد،خیس وگلى شد به خانه بازگشت لباس راعوض کرد ودوباره برگشت پس از مسافتى براى بار دوم خیس و گلى شد برگشت لباس راعوض کرد ازخانه براى نماز خارج شد.

دید در جلوى در جوانى چراغ به دست ایستاده است سلام کرد و راهی مسجد شدند هنگام ورود به مسجد دید جوان وارد مسجد نشد پرسید اًى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟


جوان گفت نه ،اى پیر ،من شیطان هستم


براى بار اول که بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشیدم


براى باردوم که بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشیدم 


ترسیدم اگر براى بار سوم در چاله بیفتى خداوند به فرشتگان بگوید تمام گناهان اهل روستا رابخشیدم که من این همه تلاش براى گمراهى انان داشتم 


براى همین امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى


گر تو آن پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی


شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی

 

 

عده ای در خون و آتش ، عده ای در پول خلق

http://sahab.blogfa.com/ http://sahab.blogfa.com/   عده ای در خون و آتش، عـــــده ای در پول خلق هر دو رقصیدند، اما این کجـــــا و آن کجـــــا؟  عده ای سرب و گلوله، عده ای میلیــــــــــاردهـا هردو تا خوردند، اما این کجــــــا و آن کجــــــا؟  عده ای بر روی میــــــــــن و عده ای بر بال قــــو هر دو خوابیــدند، اما این کجــــــا و آن کجــــــا؟  این یکی از سوز ترکش، آن یکی هم در ســـونا سوختند این هر دو اما، اما این کجـا و آن کجــا؟  این یکی بر تخت ماســــاژ, آن یکی بر ویلچــری هردو آرامنــــــــد،اما این کجـــا و آن کجــا؟  این یکی در عمق دجــــله، آن یکی آنتالیــــــــــا هردو در آب اند، اما این کجـــــــا و آن کجــــــــا؟  عده ای کردند کـــار و عــــــده ای بستند بــــــار هردو فعــــــــــــالند، اما این کجـــا و آن کجــا؟    

عده ای در خون و آتش، عـــــده ای در پول خلق
هر دو رقصیدند، اما این کجـــــا و آن کجـــــا؟

عده ای سرب و گلوله، عده ای میلیــــــــــاردهـا
هردو تا خوردند، اما این کجــــــا و آن کجــــــا؟

عده ای بر روی میــــــــــن و عده ای بر بال قــــو
هر دو خوابیــدند، اما این کجــــــا و آن کجــــــا؟

این یکی از سوز ترکش، آن یکی هم در ســـونا
سوختند این هر دو اما، اما این کجـا و آن کجــا؟

این یکی بر تخت ماســــاژ, آن یکی بر ویلچــری
هردو آرامنــــــــد،اما این کجـــا و آن کجــا؟

این یکی در عمق دجــــله، آن یکی آنتالیــــــــــا
هردو در آب اند، اما این کجـــــــا و آن کجــــــــا؟

عده ای کردند کـــار و عــــــده ای بستند بــــــار
هردو فعــــــــــــالند، اما این کجـــا و آن کجــا؟

 

زندگی خانواده شهید عوض فیضی در کانکس

پس از گذشت حدود سه سال از وقوع زلزله ارسباران، حاج فیض‌اله فیضی و ننه‌ قیز نعمتی، خانواده شهید عوض فیضی ساکن روستای زلزله زده‌ی آقاکندی از توابع شهرستان اهر هنوز در یک کانکس ویژه احشام زندگی می‌کنند.
بنا به گفته برادر شهید عوض فیضی ، پس از انتشار گزارش تصویری از "زندگی پدر و مادر شهید در کانکس" توسط خبرگزاری فارس در اواخر سال93 مسئولان امر قول دادند مشکلات این خانواده شهید هرچه زودتر برطرف شود اما متأسفانه تا کنون هیچ مساعدت و حرکت قابل توجهی از سوی مسئولین بخصوص بنیاد شهید و امور ایثارگران صورت نگرفته است.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
منبع : فارس